خدا کجاست؟
خدا را در سرخیِ غروب، در نارنجی طلوع در آبیِ آسمان ها جسجتجو می کردم، اما روزی در کلاس درس به ما گفتند که آبی آسمان به خاطر پراکندگی طول موج رنگ آبی در طيف تابشی خورشيد است و بوجود آمدن نارنجی و قرمز هم علت های مشابهی دارند.
خدا را در احساسات انسانی، در ترس، در شادی، در لذت جستجو می کردم اما جايي خواندم که « احساسهای بشری در واقع تاثيرات مقادير مختلف مواد شيميايي مانند آدرنالين در خون است»
در آخرين پناهگاه انسان، در مغز او ميان عصبها به دنبال خدا گشتم، اما در درس شبکه های عصبی مصنوعی، نورونها را مدل کرديم و توسط Matlab حتی با آنها مساله حل کرديم.
خواستم خدايي را که برای من ساخته بودند بکشم...
اما نتوانستم، چون او را نيافتم.
هر وقت تو را يافتم، آنگاه خواهم پرستيدمت.
-- بابا لفظ قلم!!