- چه طور بود نُخودی ؟
- هيچی ... يک ساعت اول سرم با مدار و يه مقدار رياضی گرم بود، ولی ساعت که يازده شد مثل اينکه زمان هم ايستاد . هرچی به ديوارا به سوالات کنترل به اطراف نگاه کردم مگه اين عقربه تکون می خورد : (
- حالا نتيجه چی شد؟
- هيچی ! آقا از جلسه اومده بيرون ميگه : « خوب بود.» ، روتو برم !!!
- حتما برای سال ديگه حسابی تصميم گرفتی که...
- آره ، چه جورم ! از الآن خواب دو رقمی می بينم .
- روتو برم!!!