5/23/2003

ساعت يازده شبه ، نيم ساعت پيش کتاب «خداحافظ گری کوپر» رو تموم کردم. بايد فيلتر بخونم ، از تمرين و حل مساله که بگذريم هنوز نصفش مونده . اصلا حوصله ی غرق شدن در معقولات رو ندارم و تا غرق هم نشی، نه ميشه درسو فهميد و نه ميشه ازش لذت برد. قديما هر وقت يک کتابو تموم می کردم، توی دفترچه ی يادداشتم اسم شخصياتشو می نوشتم ، يه جور دست و پا زدن برای حفظ رفقای خوبی که تازه به دست آوردم، حالا اين کارو توی دفترچه يادداشت مدرنم تکرار می کنم با کمی تغيير : لِنی، جِس، قاچاق طلا، آلن، مغولستان خارجی، آنژ، چارلی پارکر، ژنو، باب ديلن، اسکی، ماداگاسکار،لِنی، جِس، لِنی، جِس....