1/12/2004

مامانه اومد بالا، داشتم Moon گوش مي کردم، گفت يه چيز قشنگ برام بذار گوش بدم و رفت و پشت سرمن روي مبلها نشست . منم سياوش دم دست بود براش گذاشتم، لعنت.. وقتي برگشتم و به ش نگاه کردم، چشماش سرخ بود و قرمز. خواهره پس فردا مي ره. به همين زودي جاي لبخندهاي ديدار رو گريه ي خداحافظي گرفت. لعنت به تمام سلامهايي که آخرش خداحافظي داره، و لعنت به من که نبايد اين آهنگو براش مي ذاشتم..

با خواهر کوچيکه پولا رو گذاشتيم روي هم که بره و يک خرس بزرگ براي "نو نرسيده" بخره. بنا بر نظر خواهي اي که کرده بودم و نظر خودم يه خرس عروسکي بيشترين راي رو آورده بود. خواهرکوچيکه هم رفته و يک "سگ" خريده!. يه سگ 9هزار تومني با يه توله سگ جاکليدي 500 تومني! دمش گرم!

من نمي توانم دوازده ساعت در روز درس بخوانم زيرا يک روبات نيستم اما من مي خواهم دوازده ساعت در روز درس بخوانم زيرا در تفکراتم همچون يک روبات اصولگرا و ايده آليست هستم و اين است مبارزه ي دائمی جسم و جانِ من!

100 ثانيه از موسيقی متن Dead Man : اين و اين. 100 ثانيه ای که من بيشتر از 100 بار گوش دادم.