skip to main
|
skip to sidebar
Antimemory
Personal
10/10/2003
بالاخره بعد از يک ماه و نيم (از اول شهريور تا 16 مهر) انتخاب واحد ماهم تموم شد و حالا بايد مبارزه رو شروع کرد:
Comment
Newer Post
Older Post
Home
Blog Archive
►
2004
(31)
►
March
(3)
►
February
(11)
►
January
(17)
▼
2003
(244)
►
December
(18)
►
November
(19)
▼
October
(21)
سفيد و بلند قامت و توپور، و اين خصلت آخرت منو ديوو...
بيست دقيقه قبل از افطار: خدايا! من يک اعرابي ِ تشن...
می دونی مشکل چيه؟ مشکل اينه که ما فکر میکنيم خوب ب...
هرباري که چيزي مي نويسم يه تيکه از وجودمو اينجا مي...
شديدا به ش احتياج دارم، حتما بايد به دستم برسه، هر...
عجب دنيايه!: گناه براي انجام دادن اينقدر زياده! آه...
1. حرفو نمي زني و توي خودت انبار مي کني، انبار ميک...
ابهام وبلاگی! Antimemory.blogsky رو من همون اوايلي...
Misunderstanding: خواهرم از شفيلد ايميل زده و پرسي...
اگه دختر الپری هستی و دُم شوهرتو می بُری و چوب توی...
LinktoComments('178') Comment
يه خودکار به من بده تا اين لغات رو قي کنم: بعد از ...
11:50 : هنوز 12 ظهر نشده و من نهار خوردم، سمينار ر...
يک دقيقه اي که طول کشيد تا از کوچه خارج شوم: به بس...
گشت و گذار محمد بالاخره وبلاگش رو Delete کرد. به ...
بالاخره بعد از يک ماه و نيم (از اول شهريور تا 16 م...
به سمت رختکن مي رم. شديدا حالت تهوع دارم. مي خوام ...
اول خيلي دلت مي خواد شناخته بشي، بعضي نوشته هات خط...
خجالتی، کمرو و درونگرا. اين سه کلمه مدتيه که هي تو...
گلووومب. زدم به يه ميني بوس. يه ميني بوس پارک! خيل...
1. منو ياد نماد مادر- زمين، مي اندازه، اما از نوع ...
►
September
(15)
►
August
(5)
►
July
(12)
►
June
(14)
►
May
(22)
►
April
(34)
►
March
(30)
►
February
(25)
►
January
(29)
►
2002
(15)
►
December
(15)
About Me
One of Many
View my complete profile