4/18/2003

در ادبيات امروز ، شهريار مندنی پور و حسين پورتراب از شيراز نوشتند، عباس معروفی از اردبيل، حسين سناپور و منيرو روانی پور از تهران، زويا پيرزاد از آبادان و بيژن نجدی هم مازندران .کسی قرار نيسن از مشهد بنويسه؟ مشهد رو ثبت کنه؟ اين شهر بزرگ و مسطح که مدام هم مسطح تر ميشه؟ شهر شمع دزدا. شهری که چشمش به زواراشه:«تا زوارا اومدن هوا گرم شد»« طفلکی زوارا توی راه آهن ، يه لا پتو انداختن روی خودشون زير بارون»«باز اين زوارا ريختن همه چی گرون شد» .شهری که از رسول خادم و خامنه ای گرفته تا خفاش شب و سعيد حنايی و خداد عزيزی دست پروده هاشن. آيا کسی قرار نيست از خيابون خاکی، ايستگاه سراب ، حيطه حاج کلبه علی، پايين خيابون بنويسه؟ از سناباد، خواجه ربيع ، ملک آباد...
شريعتی که يا زا کويرش(مزينان) نوشت و يا از معبدش(پاريس)، ديگران هم مثل رزمجو و رفقا فکر نمی کنم اگر چيزی نوشته باشند يک توصيف شعر آلود بيشتر باشه.
محله ها و خيابونهای قديمی توی نوشته های چه کسی پيدا می شن؟ ملک آباد و وکيل آباد هم صاف شدند رفت. کسی سپيدارای بلند بلوار ملک آباد رو يادش مياد؟ سپيدارايی که روی خيابون سقف زده بودن و هروقت طوفان می شد بعيد بود بود يکيش نيافته! حالا به جای اون همه سبزی چندتا بيل مکانيکی و بتون و ميل گرد جايگزين شده .

بعد التحرير: شب موقع خواب زياد احساس سرما می کردم ، صبح که از خواب بلند شدم باورت می شه چی ديدم ؟داشت برف می اومد، 29 فروردين و برف روی برگای سبز ياس و چسبک نشسته!!! فکم با سرعت 300 کيلومتر بر ثانيه افتاد !