7/21/2003

- من تورو فراموش کردم.
همين تک جمله رو گفت و دوباره مثل هميشه اسير شد اسير نگاهش. نه. اين بار بايد حرفارو زد.
- در واقع سعی می کنم فراموشت کنم.
نبايد اينو به ش می گفتم. حيف اون لبخند نيست.
- حيف که در عين سادگی، يه آدم فريب خورده بيشتر نيستی.
ديگه دور برداشته بودم. اين جملات چند مدته که تلنبار شده و بارها نشخوار شده؟!
- يک ظاهر بين مثل بقيه. فقط ادا اطوار. قرتی.فقط ظاهر، فقط قيافه...

حالا چرا جواب نمی ده؟معلومه ديگه، وقتی من، طبق معمول، با خودم صحبت می کنم، اون چه طوری می خواد جواب بده؟!