6/02/2003

من اين جمله رو حتما فردا قبل از کلاس پای تخته می نويسم .«جلسه ی آخری ، خواهشا از استاد سوال نپرسيد بذاريد درسش به يه جايی برسه!!.». اگر هم ننوشتم حداقل اينجا می نويسمش تا برام عقده نشه. اين استاد ميکروی ما ...

خوشبحالت ای مهندس ما قبل تاريخ! چه لزوم داشته بری کارآموزی ! چه لزومی داشته از يک دانشگاه دولتی به عنوان شاگرد ممتازبرای کارآموزی بری به يه دانشگاه غير انتفاعی رو بندازی بعد هم هی به ت امروز فردا بکنن !! طراحی هاتو توی غارت می کردی کار آموزيت هم همين چرخی بوده که ساختی و کلی معروف شدی! تو بودی با کامپيوترت و کلی چيز که بايد اختراع بشه . یه ميخ اختراع می کردی توی تاريخ ثبت می شده ديگه چه نيازی به شبيه سازی يک پرسسو چهار بيتی!



ليلا! مجله های فيلم و زنان و «هفت» شماره های جديدش خريداری شده بگو که برات send کنيم.