1/12/2003



من ، خودم ، حالم از هرچي نصيحته بهم مي خوره.
اينو پسر عموم در جواب مادرم كه تشويقش كرده بود يكي از پسر عمه هام رو به راه راست هدايت كنه، گفت .
هيچ وقت يادم نميره زماني رو كه اين پسر عمو خيلي جوون بود و به عنوان يك جوان گمراه به خونه ي ما مي آوردنش تا پدرم نصيحتش کنه . ساعتها با سر پائين انداخته مي نشست و به حرفهاي پدرم گوش مي كرد ...