- تو يکی رو می خوای که باهات بحث کنه!
- نه خير من يکی رو می خوام که برام انتخاب واحد بکنه!
- من نمی تونم.
- خسته نباشيد.
فقط همين يک کارم مونده بود، بحث کردن، اونم با ميخايی مثل آدمای توی آموزش. دست آخر هم بهترين راهی که به ذهنشون رسيد اين بود که کل سيستم انتخاب واحد دانشکده رو قطع کردن. واقعا خسته نباشيد.
- خوب طبيعيش می کنی ها! :)
- چيرو؟
- همين، ديگه، بعد از مدتی دوباره نوشتنو.
- خوب اعصاب آدمو داغون می کنن ديگه... انتخاب واحد اينترنتی!
- بگذريم، اينروزا رو چه می کردی؟
- نوک می زدم!
- O: به چی نوک می زدی؟
- به هرچی که به دستم می رسيد، شبکه، پردازش تصوير، لينوکس، شبکه های عصبی... نه اينکه فکرکنی توی هرکدوم به يه جايی رسيده باشما، نه، فقط در حد کنجکاوی باشون آشنا شدم و پريدم به يه شاخه ی ديگه ..
- خوب بسه، زيادی ور زدی، فکر می کنم کمی خالی شده باشی، ...
بعد التحرير: "دوست کوماتوز من" يعنی چی؟